یار
جان خواهم از خدا، نه یکی بلکه صد هزار ★★★تا صد هزار بار بمیرم برای یار
من زارم و تو زار دلا یک نفس بیا★★★تا هر دو در فراق بنالیم زار زار
از بس که ریخت گریهٔ خون در کنار من★★★پر شد از این کنار، جهان، تا به آن کنار
در روزگار هجر تو روزم سیاه شد ★★★بر روز من ببین که چهها کرد روزگار
چون دل اسیر توست، ز کوی خودش مران ★★★دلداریی کن و دل ما را نگاه دار
کام من از دهان تو یک حرف بیش نیست★★★ بهر خدا که لب بگشا، کام من بر آر
چون خاک شد هلالی مسکین به راه تو ★★★خاکش به گرد رفت و شد آن گرد هم غبار
پ.ن:ماه امشب خیلیی خوشگله :)